من دنیا دیده ام

ساخت وبلاگ
وقتی  به خودم و اطرافم بیشتر توجه میکنم بیشتر شکست هایی که درزندگی با ان رو به رو شده ام چندین دلیل را برای ان پیدا کردم بعضی وقت ها خودم رو توجیه میکردم که خودت مقصر نبودی اگر به ارزو هات و خواسته هات نرسیدی بیشتر مقصر دیگران بودند در واقع خودم رو توجیه میکردم (بیشتر وقت ها به خودم دروغ میگفتم) اما انتخاب های اشتباه من در واقع انتخاب های  نا اگاهانه  و صبر و حوصله نداشتن خودم و هم چنین انتخاب دوستان نامناسب ( که این اخری از همه  مهم تر بود) باعث شد در 1 دوره ای به جایی برسم که دیگر نفهمم باید چیکار کنم  .   ادمهای اطرافم و نقش انها  در زندگیم رو نمیتونم نادیده بگیرم به این اعتقاد رسیدم که (هیچکس از متوسط اطرافیانش فراتر نمیرود)  همانطور که معلم عزیزم ( محمد رضا شعبانعلی) در روز نوشته ها گفت من دنیا دیده ام...
ما را در سایت من دنیا دیده ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shabnamramezani بازدید : 151 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت: 12:27

چند شب قبل  با یکی از دوستانم  در مورد اینده و ترس از اینده صحبت میکردم چندین سوال ازم پرسید که جوابشون رو نمیدونستم امشب که فکر کردم تا حدودی به جواب ها رسیدم چرا از اینده میترسم؟ دقیقا از چی میترسم؟ برای کار؟ برای تحصیلات؟ برای خانوادم؟ چه پرسش هایی باعث ازار و اذیت من میشوند؟ اینکه اینده خوبی نداشته باشم 2 نزد پدرم سرافکنده شوم 3- به خواسته های مهمم نرسم.  اگر به خواسته هام نرسم چه اتفاقی می افتد؟ بیشتر رضایت خانوادم برام مهمه به خصوص پدرم چون فکر میکند حتما به موفقیت میرسم. اگر نتونم رضایت پدرم رو به دست بیارم چه اتفاقی می افتد؟ دوست دارم باعث افتخار پدرم شوم و زحمت هایشان رو جبران کنم  هر طور شده ولی نه به هر قیمتی. ایا ارزش هات رو مشخص کردی؟ تا حدودی 1- متکی بودن 2 - امید 3- رسیدگی به من دنیا دیده ام...
ما را در سایت من دنیا دیده ام دنبال می کنید

برچسب : ایندهسوالات, نویسنده : shabnamramezani بازدید : 157 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت: 12:27

امروز وقتی سایت یکی از دوستان متمییم رو دیدم که درباره یکی از دغدغه های  اصلی صحبت کرده بود خیلی مشتاق شدم مطالبش رو دنبال کنم یکی از مشکل اساسی من کمبود زمان است یعنی واقعا نمیدونم چرا همیشه وقت کم مییارم با اینکه کار مهمی هم انچنان انجام نمیدم در حالی که ادمهایی هم اطرافم هستن که  در طول روز تمام کار های اصلیشون رو انجام میدهند و تازه وقت برای استراحت هم دارند. سوال هایی که سجاد عزیز در سایتش قرار داده سعی کردم چند تایی که برام مهم تره را جواب بدم 1- چرا نمیتوانم مدیریت زمان خوبی داشته باشم؟ 1- بیشتر وقتم رو در شبکه های اجتماعی  میگذرونم حداقل 5 ساعت 2- با اینکه دفتر برنامه ریزی دارم و اولویت کار هام رو مشخص میکنم و لی چون انجامشون برام خوشایند نیست بی خیالشون میشم و در دقیقه نود و نه میدو من دنیا دیده ام...
ما را در سایت من دنیا دیده ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shabnamramezani بازدید : 129 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت: 12:27

  از دانشگاه  رفتن هدف ها و انگیزه های زیادی داشتم 1 بار دوست داشتم پزشک بشم و 1 بار دیگه استاد دانشگاه هر دفعه برگه هایی رو به دیوار اتاقم میچسبوندم و با انگیزه نگاهشون میکردم سال اخر نظرم عوض شد گفتم من نمیتونم در کنکور تجربی موفق بشم و باید همین امسال دانشگاه قبول بشم (  مسئله رو کم  کنی پیش اومده بود) دوست داشتم برتر باشم حس بدیه که بخوای به کمال طلبی خودت اعتراف کنی مادرم همیشه به من میگفت  مادر جون قدم به قدم اول پله های نردبان رو بگیر برو بالا نه از اخر بیایی پایین  چرا اینقدر کم حوصله ای چرا از کم شروع نمیکنی من  حرف های مادرم زیاد برام مهم نبود میگفت دختر تو از جوونیت اینطوری لذت نمیبری فقط خودت رو اذیت میکنی  حالا واقعا دارم به  حرف های مادرم میرسم.  گذشت و من در دانشگاه قبول شدم من دنیا دیده ام...
ما را در سایت من دنیا دیده ام دنبال می کنید

برچسب : دانشگاه, نویسنده : shabnamramezani بازدید : 160 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت: 12:27

  امروز داشتم  مطالبی در مورد پدر میخوندم و 1سری وبلاگ های فرانسوی و دل نوشته ها هم خوندم جملات خیلی برای من ادبی بود تصمیم گرفتم حرف دل خودمو بگم  بابایی تو قهرمان زندگی من هستی همه جا همراهم بودی و هستی گذاشتی خیلی چیزا را تجربه کنم  و اینکه  حرف هام را بهت بزنم بدون اینکه  کوچکترین ترسی داشته باشم درسته بعضی وقت ها با حرف هام رو اعصابت رژه میرفتم و واقعا عصبانیت میکردم  ولی بدون اینکه به روی خودت بیاری میگفتی دخترم نه و دلیلش را  هم میگفتی چرا این کارت جالب نبود و یا اگر این کار را انجام بدی چه عاقبتی برات داره و بعضی وقت ها هم  با خنده میگفتی دارم به عقلت شک میکنم بابا  ولی بهترین کسی بودی که چشمام را به واقعیت باز میکردی ولی اجازه میدادی تجربه کنم البته با همراهی خودت اینکه چیزی را ازت من دنیا دیده ام...
ما را در سایت من دنیا دیده ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shabnamramezani بازدید : 160 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت: 12:27

گاوهی وقت ها فکر میکنی خیلی میدونی در حالی که بعدا میفهمی اصلا نمیدونیبعضی وقت ها در ذهنت خودت را علامه دهر تصور میکنی فکر میکنی در عالم واقعیت هم همینطوره ولی با گذر زمان متوجه میشی که نه چنین خبری نیست بعضی وقت ها با خرده علم هات کارت را جلو میبری  میانه راه متوجه میشی ای دل غافل  اطلاعاتم کامل نیست و راه را اشتباه اومدم بعضی وقت ها با دو تا کتاب خوندن بدون اینکه خودتم واقعا بفهمی  فکر میکنی همه علم ها را یاد گرفتی و عالمی شدی برای خودت و تجربه بزرگتر ها دیگه برات مفید واقع نمیشه ولی باز هم یک جایی سرت به سنگ میخوره بعضی وقت ها همین خرده علم اعتماد بنفسی بهت میده که انسانهای واقعا موفق هم خیلی وقت ها این اعتماد به سقف را ندارند پی نوشت: بهتر نیست به جای اینکه بیشتر خرده علم های خودمون را ت من دنیا دیده ام...
ما را در سایت من دنیا دیده ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shabnamramezani بازدید : 150 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت: 12:27